تو را شنبه دیدم، دلم بی قرار تو شد
و هر کوچه ی دل پر از انتطار تو شد
و یکشنبه آمد خیالت ،نمی رفت ، نه
تو رفتی و این کوچه محو غبار تو شد
دوشنبه دوباره بر این کوچه منت نهادی
و یک بار دیگر دل من شکار تو شد
سه شنبه که مردی به دام تو افتاده بود
به خود ناز کردی و این افتخار تو شد
وچارشنبه مقتول چشمان کالت شدم
شهیدِ دلم کشته ی سر بدار تو شد
چو پنجشنبه آمد دگر کوچه مردی نداشت
ومرگ آمد و مرده ای یادگار تو شد
خجالت نکش جمعه در انتظارم بیا
به گوری که سهم من از انتظار تو شد.
در سرزمینی که گورستان را به خواب میبرد
با گوش هایی:
دو در
بی پرده
چشم هایی بی در
در پرده
و مرا
از هر دست که بر خوانی
ملولم
و از هر سو که بنگاری لال
همیشه سبز میخشکد
همیشه ساده میبازد
همیشه لشکر اندوه
به قلب ساده میتازد
من آن سبزم که رستن را
تو آخر بردی از یادم
چه ساده هستی خود را
به باد سادگی دادم
به پاس سادگی در عشق
درون خود شکستم زود
دریغا سهم من از عشق
قفس با حجم کوچک بود
درونم ملتهب از عشق
برونم چهرهای دمسرد
ولی از عشق باختن را
غرور من مرمت کرد
بهغیر از �دوستت دارم�
به لب حرفی نشد جاری
ولی غافل که تو خنجر
درون آستین داری
طلوع اولین دیدار
غروب شام آخر بود
سرانجام تو و عشقت
حدیث پشت و خنجر بودبرای او:آن دوست که عهد دوستداران بشکست،میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت که بعد از این به خوابم بینی
پنداشت
که بعد از او مرا خوابی هست...ء
نه شما اونجوری که دوست داشتی برداشت کردی
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.
واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء
66197 بازدید
6 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
210 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian