برایت تاسف میخورم
فکر نمیکنی...
که همان لحظه که تو با دیگران گرم گفت وگو هستی...
کسی تنهایی را تحمل میکند که خیانت نکند ب توی بی وجود؟؟؟
برایت تاسف خوردم ....
و برای این تنها که تمام وقتش را فکر تو گرفته است سوزش دل...
هر جا که این تنها میرود آثاری از خودت ب جا گذاشته ای...
که بد میزند ب برجک این تنها
خوب است که خون گرمیت را...
ب هر لحظه بودن با کسی معنا میکنی !!
ب قربان صدقه کسانی که تو هم برایشان یک بازی ساده ای....
خوش ب حالت که از دوست داشتن و عشق هیچ نمیدانی...
تاسف خوردم از این تنها و سادگی که تکه ب کسی کرد که....
هر لحظه فدای یک تن میشد...
مگر او چه کم داشته؟؟؟
زمانی که میگویم عشق در زمین وجود ندارد و دیوانگی ست
همه بسویم نشانه میبرد....
و میخواهند قانعم کنند که عشق غیر از خدا برای زمین هم هست...
بیا دلهایمان را برداریم...
اینجا سارقان بی وجودی وجود دارد
من انقدر این هارا تکرار کرده ام...
زبانم را ببین....!!!
مو هایش را میبینی؟؟؟؟
اری زبانم مو در اورده است
اصلا ولش کن ...
حتی فکر کردن ب شکست اطرافیانم دیوانه ام میکند...
دوشنبه 27 اسفند 1391 - 11:52:38 AM