×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آخرین سنگر سکوته

× روزگاریست که شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
×

آدرس وبلاگ من

mohsenhacker.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mohsenhacker

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

حلالت میکنم اما....ء

من در سکوت مبهم این عمر خستگی را انتظار می کشم
این راه کی تمام می شود؟
این همه سیاه و سفیدهای گیج
این همه دردهای بی نهیب
یا سکوت های بی رغیب
هر روز یک نگاه
گاهی یک سلام
این ها، چگونه تازه می کند تنهایی مرا
در ظلمت کلام پر تپش، انگار زندگی
اینجا یک تنه، تمام می شود
و شاید در انتظار یک لحظه پریدن از شاخه معرفت
سکوت را به پرواز وا می دارد؟
سکوتی که همیشه تصویر مبهم، آزادی و بندگی است
تمام حجم این اتاق را پر کرده است
گاه گاه رنگ می زنم
دیوارهای دل های دلی گیج و سرد
آبی، اری آبی
اما با این درد همیشه سکوت، چگونه زندگی کنم
مردی که سکوت نیمی از وجودش را صدا می زند
کوهی که گریه ی یک دختری یتیم
او را مثل باران به سیل وا می دارد
با این همه دردهای بی ثمر چه کنم �ء








دلم گرفته است

  دلم گرفته است

                به ایوان می روم و انگشتانم را

                بر پوست کشیده ی شب می کشم

                چراغ های رابطه تاریک اند

                چراغ های رابطه تاریک اند

  کسی مرا به آفتاب

  معرفی نخواهد کرد

  کسی مرا به میهمان گنجشک ها نخواهد برد

  پرواز را به خاطر بسپار

                   پرنده مردنی است!   







برای او

حلالت می کنم اما

هنوزم از تو دلگیرم

تو می خندی و من آروم

تو دست گریه می میرم

 

حلالت می کنم اما

نباید از خودم رد شم

تو گم می شی و من اینجا

تو رو با گریه می بخشم

 

تقاس آرزو هامو

کجای قصه پس دادی ؟

که از اوج پریدن ها

به خاک پست افتادی

 

کجای جاده پروار

چراغ راه و گم کردم

که باید این  همه تنها

به سمت خونه برگردم

 

حلالت می کنم اما

به دیروز تو زنجیرم

تو رو گم می کنم وقتی

تو دست گریه می میرم

 

حلالت می کنم اما

نمی تونم که برگردم

تموم آرزو هامو

تو دنیای تو گم کردن

 

هنوزم طرحی از بارون

تو عمق تلخ چشمامه

غمی هم قد رویاهام

تو قلب سرد دنیامه

 

من از روز ایی می ترسم

که پشت  مرز تقدیرن

از این که حتی فردا هام

تو دستای تو می میرن

 

حلایت می کنم اما

هنوزم از تو دلگیرم

تو می خندی و من آروم

تو دست گریه می میرم

حلالت می کنم اما

نمی تونم که برگردم

تموم آرزو هامو

تو دنیای تو گم کردم 








شنبه 8 بهمن 1390 - 5:49:42 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 9 بهمن 1390   10:59:53 AM

دروود بر محسن

قلب زلال و با احساست در خور ستایش و تقدیره

شاد باش

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 9 بهمن 1390   9:49:21 AM

داداش محسن چطوره؟؟

سلام داداش

خیلی چاکریم به مولا

دلم برات تنگ شده بود پسر

نیستی کجایی؟؟

به ما سر بزن رفیق

http://sedayesokot.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 9 بهمن 1390   8:46:49 AM

merci ke be veblogam sar zadi

http://setareh11.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 8 بهمن 1390   9:57:57 PM

وقتی یاد گرفتی چطوری تنهایی سر کنی برای عشق لایق و آماده ای نه قبلش آنهم برای رهایی از تنهایی که نشناختیشو باهاش دشمنی.

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 8 بهمن 1390   9:12:10 PM

حلایت می کنم اما

هنوزم از تو دلگیرم

.............

http://shogh.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 8 بهمن 1390   7:22:22 PM

در عشق هیچ خطری وجود ندارد. هزاران سال است كه انسانها یكدیگر را جستجو كرده اند و یكدیگر را یافته اند. پائولو كوئیلو

ممنون خیلی زیبا بود

http://7aseman.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 8 بهمن 1390   7:20:45 PM

manzureto az in ke gofte budi nafahmidam dolar yani chi masalan in nazar bud.............

آخرین مطالب


بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.


برایت تاسف میخورم


برگرد


معرفت


معرفت


دوستون دارم


حيف


........


واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء


حسین پناهی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

66232 بازدید

18 بازدید امروز

23 بازدید دیروز

100 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements