×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آخرین سنگر سکوته

× روزگاریست که شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
×

آدرس وبلاگ من

mohsenhacker.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mohsenhacker

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

چقدر تنهايي بده

یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند 
نگاهش میکنم شاید 
بخواند از نگاه من 
که او را دوست می دارم 
ولی افسوس او هرگز نمیداند 
به برگ گل نوشتم من 
تو را دوست می دارم 
ولی افسوس او گل را 
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند 
به مهتاب گفتم ای مهتاب 
سر راهت به کوی او 
سلام من رسان و گو 
تو را من دوست می دارم 
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید 
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید 
صبا را دیدم و گفتم صبا دستت به دامانت 
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم 
ولی افسوس و صد افسوس 
زابر تیره برقی جست 
که قاصد را میان ره بسوزانید 
کنون وامانده از هر جا 
دگر با خود کنم نجوا 
یکی را دوست می دارم 
ولی افسوس او هرگز نمیداند 










میبوسمت میگی خداحافظ
این قصه از اینجا شروع میشه
من بغض کردم تو چشمات خیسه
دست دوتامون داره رو میشه

تو سمت رویای خودت میری
میری و من چشمامو میبندم
ما خواستیم از هم جدا باشیم
پس من چرا با گریه میخندم

میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری

چقدر تنهایی بده بگو حال تو هم اینه
اگه این عشق کشته شه پای تو هم گیره
قول داده بودم به مرور زمان خوب شم
یه کم انصاف داشته باش نذار خورد شم

ببین شاید الان بگی تقصیر ما نیست
این داستان عشقه تو تقویم تاریخ
ولی مگه میشه این همه خاطره رو گور کرد و بعد نشست فقط فاتحشو خوند نه
نمیدونم توی کتم نمیره
مگه میشه عشق یک شبه عقب بشینه
بدون خالیه جات تا که تو پرش کنی
واسه آدمی که یک عمر تو بتش بودی
من که هر کاری کردم که نری یه وقت نه
نمیدونم چرا یهو زدی به هم من
عاشقتم اینو انکار نکن
مثل فیلمی که هیچ وقت اکران نشد

تو فکر میکردی بدون من
دلشوره از دنیای ما میره
اینجا یکی همدرد من میشه
اونجا یکی دستاتو میگیره

گفتی که میتونی بری اما
بغض تو دستاتو برام رو کرد
ما هر دو از رفتن پشیمونیم
جون دوتامون زود تر برگرد
جون دوتامــــون ...

میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
میبینمت میری ولی میری نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری

  








براي او

با من بمان و هیچگاه از کنارم نرو...

 

تو باشی من نفس میگیرم ، تو باشی من جانی تازه میگیرم...

 

با من باش ، تا آخرین نفس ، تا لحظه ای که جان دارم عزیزم...

 

ای تمام هستی ام تو تمام زندگی منی ، با من بمان و زندگی را از من نگیر!

 

مگر به جز تو چه کسی در این دنیا دارم ؟

 

تو تنها کسی هستی که دیوانه وار دوستش دارم ، تو تنها کسی هستی که همدم شب

 

و روزم و رفیق لحظه های زندگی ام است ...

 

ای همدم شب و روزم با رفتنت  شبهایم را بی مهتاب و روزهایم را مثل شبهایم نکن !

 

ای رفیق لحظه های زندگی ام ، این لحظه های زیبای با تو بودن را از من نگیر !

 

همه دلخوشی ام تویی ، بهترین لحظه زندگی ام آن لحظه است که در کنار تو هستم و

 

در آن چشمهای زیبایت نگاه میکنم و آرام با صدای آهسته میگویم که دوستت دارم

 

عزیزم...

 

بمان که با ماندنت در کنارم یک دنیا خوشبختی را به من هدیه میدهی !

 

ای زیباترین زیبایی ها ، ای مظهر خوبی ها ، ای تو لایق بهترین ها با منی که بدجور

 

دیوانه آن قلب مهربانت هستم بمان و با رفتنت  زندگی را به کامم تلخ نکن !

 

با رفتنت من نیز از این دنیا خواهم رفت ، گفته بودم که این دنیا را بدون تو نمیخواهم!

 

از تمام دار این دنیا تنها تو را دارم و تنها تو را میخواهم !

 

تویی که قلبم را از عشق و محبت خودت جان دادی ، و به منی که خسته از تنهایی ها

 

 بودم نفس دادی!

 

با من بمان ، تا آخرش ! آخرش همان لحظه ای است که می فهمی تنها تو را

 

میخواستم!

 

آخرش همان روزیست که خواهی فهمید چقدر تو را دوست داشته ام !

 

آخرش همان لحظه ای است که خواهی فهمید از عشقت مرده ام....

 

آری از عشقت مرده ام....





چهارشنبه 18 آبان 1390 - 4:59:26 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 26 آبان 1390   9:49:45 AM

آری از عشقت مرده ام....

http://avayeshab.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 آبان 1390   6:43:20 PM

سالها در گذر از کوچۀ رندان زمان

پی یک جام دویدم پی یک یار

سینه ام شد سپر سوز بلا

وندر آن حسرت یک جرعه ز نوشیدن می ماند وصد افسوس

بود مستی من از دیدن محبوب در این جام

عاقبت جام شکست

من در آن تکۀ کوچک به تماشای رخ یار نشستم

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 آبان 1390   1:51:10 PM

قصه تنهایی

یکی من را دوست داشت من تو را دوست دارم تو دیگری را و دیگری کس دیگر را و این گونه ادامه دادیم قصه تنهایی را

http://delkhoshi.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 22 آبان 1390   8:25:22 AM

خیابانهای تنهایی دلی ولگرد میخواهد / و آوازم بدون تو سکوتی سرد میخواهد

برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت / ولی حتی نپرسیدی دلت همدرد میخواهد ؟

دیگه به ما سر نمیزنی محسن جان

http://tanha1369.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   6:52:58 PM

. خداوندا اگر روزي بشر گردي... زحال ما خبر گردي...2

پشيمان مي شوي از قصه خلقت... از اين بودن، از اين بدعت ...

 خداوندا تو مي داني که انسان بودن و ماندن در اين دنيا چه دشوار است...

 چـه زجـري مي کشد آن کـس که انسـان اسـت و از احـسـاس سـرشـار است...

http://kumeh.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   2:31:50 PM

pp

ppkk

http://bime.gohardashtvip.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   2:13:30 PM

حالم را پرسیدند

!گفتم روبه راهم

...نمی دانند رو به راهی هستم که تو رفته ای

http://asalbanoo.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   1:12:04 PM

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   12:44:14 PM

بهروز  وبلاگت باز نميشه برام

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   12:30:18 PM

عليرضا... داداشم درود. اون ضمير همونه كه منو به اينجا كشونده. همون كه اسطوره ي منه. همون كه همه ي زندگيمه. همون كه عشق اول منه. همون كه الان نيست. مث بقيه عشقهاي ديگه. همونكه هر روز جلومه و ميبينمش ولي يه غريبه هم نميدونه منو. همون كه همه ي دلش و دلم و همه ي خاطراتشو نميدونم كجا انداخته كه چند ماهه حتي اتفاقي هم اونارو نديده. همون كه تنها دليل اشكامه

http://avayeshab.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   11:39:38 AM

هی فلانی

میدانی

میگویند رسم زندگی چنین است

می آیند

می مانند

عادتت میدهند

و میروند

و تو در خود می مانی

و تو تنها می مانی

راستی نگفتی

رسم تو نیز چنین است

مثل همه ی فلانی ها هستی

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   7:17:54 AM

سلام داش محسن گل

آقا همش قشنگ بود ولی من با اولین شعرت خیلی حال کردم

محسن جون فقط این ضمیر غائب جملاتت کیه داداش؟؟

http://alester.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 آبان 1390   11:39:59 PM

هوا بارانیست ....بیا زیر چتر خیال من میرسانمت تا عشق

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 آبان 1390   11:18:40 PM

باغبانی پیرم که به غیر از گلها از همه دلگیرم

کوله ام غرق غم است

آدم خوب کم است

عده ای بیخبرند

عده ای کور وکرند

و گروهی پکرند

دلم از اینهمه بد میگیرد

و چه خوب

آدمی می میرد

http://khamoshiii.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 آبان 1390   8:59:20 PM

آی گریه ها و  اشکهایم مهلتی به من دهید ...قرار است بار دیگر ببینم اورا ...ولی مگو آخرین بار

آخرین مطالب


بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.


برایت تاسف میخورم


برگرد


معرفت


معرفت


دوستون دارم


حيف


........


واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء


حسین پناهی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

66235 بازدید

21 بازدید امروز

23 بازدید دیروز

103 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements