دارد چه بر سرم می آید ؟
چشمانم را بسته ام و گذاشته ام ثانیه ها لحظه هایم را اعدام کنند
کم آورده ام
نا توان شده ام در برابر روزها
خسته تر از آنم حرفی بزنم، یا گاهی داد تا شاید کمی سبک شوم!
تنهاییم هر روز پر رنگتر می شود
نمی دانم باید خوشحال باشم یا ناراحت !؟
اینجا کسی نیست برای حرف زدن
یا حتی اگر کسی هم باشد
حرفهای من از جنس دیگری است
کسی چیزی نمی فهمد از آن!
ولی
ولی دلم می خواست کسی بود و می فهمید تنهایی چه دردی دارد
دستانم را در هوا رها می کنم
ولی نیستی
نیستی تا آنها را بگیری
نیستی تا باورم شود هنوز هم هستم
چه سخت می گذرد بر من...
چه دردی می کشند
من به خودم و احساساتم خیانت کرده ام
آنها توان اینهمه سختی را نداشتند
دردم می آید
من درد دارم
هی من، می بینی
دیگر تو را هم برای خودم ندارم
چقدر تنهـــــــایم....ء
دلم تنگ است برای در کنارت بودن ، دلم تنگ است برای خیره شدن در چشمانت ، نازنیم نمیدانی که شبها تا سحر به یاد روزهای که در کنار هم بودیم اشک میریزم ، نمیدانی که دیداری دوباره در وجودم آتش عشقت را برانگیخته است. نمیدانی چندین برابر از قبل به قلب مهربان و عاشقت وابسته شده ام و باری دیگر عهد سوختن و ماندن را به تو دادم. هنوز رنگ چشمانت در خاطرم مانده و زنگ صدایت در گوشم زمزمه میکند ..
انتظار به پایان رسید و تو را از نزدیک تماشا کردم و به محبتت آمیخته شدم...
ای پاکترین احساس به یادت آنقدر از اعماق وجود اشک خواهم ریخت تا تو را دوباره ببینم و تو را باری دیگر در آغوش بکشم و باری دیگر دستان گرمت را بفشارم و با همان دستها صورتم را نوازش دهی.....
نمیدانی که چقدر دلتنگم عزیزم ..... چقدر دلتنگم....ء
برای او:همین که هستی کافیست!دور از من...بدون من
چه فرقی میکند،گل که میخری خوب است ،برای من که نیست نباشد
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست....ء
دلخوشم به این حماقت شیرین...ء
آخرین ستاره آخرین ترانه نیست
.الان که وقت دل تنگی نیست رفیق شاد باش که سکوت برگشته
اما بعضی از نامردها بد دلشو خون کردند
سکوت � بند گسسته است
کنار دره درخت شکوه پیکر بیدی در آسمان شفق رنگ عبور ابرسپیدی نسیم در رگ هر برگ می دود خاموش ز خوف دره خاموش به راه می نگرد سرد � خشک � تلخ � غمین به راه رهگذری کشیده چشم به هر گوشه نقش چشمه وهم خزیده بیرون ماری به خشم از پس هر سنگ کشیده خنجر خاری غروب پر زده از کوه غمی بزرگ پر از وهم به صخره سار نشسته است
درود
امیدوارم متن جدیدم هم روحیه ات باشد
این جسم من از خاک است
هم خاک شود روزی
این روح من از پیکر
پرواز کند روزی
این خط من از دفتر
هم پاک شود روزی
هر کس که مرا خواهد
این خط مرا خواند
شاید بکند یادم
افسرده شود روزی
ای همه روز وشبم در تو ویاد تو...گم شده و رفته به خواب
گفته بودم بی تو من می میرم
غم دل انگونه ست که ذگر مرگ ندارد معنی
بیا جایمان را با هم عوض کنیم
دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد . . .
.
این روزها سهم من از قاصدک ها تنها
فقط دیدن رقصیدنشان در باد است
چرا دیگر برایم خبری نمی اورند؟
دلم تنگ است
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.
واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء
66234 بازدید
20 بازدید امروز
23 بازدید دیروز
102 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian