ته مانده ی تمام فنجانها را
در هم بریزی
چیزی از آب در نمی آید
من ستاره ام را
از تک تک شاخه های این درخت
آویخته ام
شاید
کلاغی که بارها سرش گیج رفته است
آن را
در گودی چشمان تو
هنگام خوردن قهوه ای تلخ
چال کند
حالا که رفته ای...
ساعت ها به این می اندیشم که چرا زنده ام هنوز ...؟
مگـــر نگفته بودم بی تـــو می میرم...؟
خدا یادش رفته است مـــرا بکشد!!!
یا تـــو قـــرار است بــــرگردی...؟؟؟
چُرتکه می اندازم روزهای نبودنت را
این روزها بدهی ات زیاد شده...
نمی خواهی باز گـــــــــردی...؟
نتـــــــــــــــرس...!
ارزان حساب میکنم!
اگر بــــــــــرگردی قول میدهم
تمام بدهی ات را به آغوش پـــــر مهــــرت بفروشم...
به هزار ترانه گوش فرا دادم
هزاران شعر خواندم و صدها داستان از بر کردم
هیچ یک شرح درد این دوری نشد که نشد
خواستم سخن دل بنویسم و از دلتنگی بگویم
هر چه گشتم دلی در سینه نیافتم
دلی که با خود برده ای
جای خالیش می سوزد
آه که چه دردی دارد بی دلی...
منتظری چه اتفاقی بیفتد؟
دروود دادا محسن
خوشحالم میبینمت
مخلصم مـــــــــرد... خیلی خوشحال شدم اومدی..چقد خلوته اینجا
سلام داش محسن
چطوری پسر
بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.
واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء
66273 بازدید
59 بازدید امروز
23 بازدید دیروز
141 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian