×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آخرین سنگر سکوته

× روزگاریست که شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد
×

آدرس وبلاگ من

mohsenhacker.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mohsenhacker

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

دلم تنگ است ...2

دلم تنگ است 

دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است...ء

یادم باشد امروز باز به تو سلام کنم
سلام
می شناسی ؟
چندین بار است در
پس این کوچه ها سلامت کرده ام
می شناسی ؟

همان رهگذر تنها
همان که روزی با روی باز به او سلام کردی
نمی دانم چرا دگر سلامم را جواب نمی دهی ؟
ولی من باز هر صبح بعد از یک جدال سخت
به رویت لبخند می زنم
و به تو می گویم

سلام

چه حس سختی است
که من برایت غریبم

چه حس تلخی است که سلامم دگر هیچ معنایی ندارد
نمی دانم شب چه از من ربود ؟
تو را ؟
شاید مرا را از خودم ربود
و تو می روی من می خندم
شاید روزی با تمام آرزوهایم
بمیرم
و تو بر سر مزارم گل بیاوری
گریه کنی
سلام
مرا می شناسی ؟


همان که به امید جواب سلامت چندین بار در خم کوچه منتظرت ماند
می شناسی ؟
همان که شب ها به امید صبحو شاید به امید تو اشک ریخت

همان که خواب خوشش هیچ شبی بی اشک معنا نداشت

مرا می شناسی؟

همان که با امید حضور تو وجودش کمرنگ شد
و با یاد تو مُرد

و شاید در آرزوی تو مُرد
آری... می دانم که نمی شناسی




کاش یک روز دلم

با خودش یک دل یک رنگ شود

تا که اقرار کنم :

گاه گاهی دل من

دوست دارد که برای تو فقط تنگ شود

می زند شور دلم

گاه برای تو فقط

دوست دارد نگرانت باشد

و برای گذر از هر خطر و حادثه ای

دیده بانت باشد

این دل و دغدغه من

تو ولی راه به دشواری دل من می بندی

بی خبر می گذری

و به دلتنگی من می خندی

ای کاش بودی


تا می
دیدی که چگونه ثانیه های بی تو بودنم دقیقه می شوند !


ای کاش بودی


و می دیدی که چگونه چشمانم از ته دل فریاد می زنند و ...


ای کاش بودی و می دیدی


که چگونه بیقرار توام


بیقرار تویی که لحظه ای ازعمرت را به سالها خواستنم ندادی


بی قرار توام که واژه ی انتظار را برایم همیشگی کردی !


و خسته ام از همیشه ای که همیشه تو را در آن نخواهم

داشت 

 

تهی شده ام


و نمی دانم باز کجا گمت کردم


می دانم که هستی


می دانم که تا همیشه هستی


می دانم که در همین لحظه هم


در کنارم نشسته ای


و خیره به نوشته هایم نوازشم می کنی


ولی کاش مثل آن روزها لمست می کردم


اتاقم عجیب کمت دارد


جایت آماده است


بیا و بمان برایم


منتظرم


برای او:ساده بودم و صادقانه دوستت داشتم اما تو.....
تو کاری بغیر ترک من نمیدانستی آنهم بی هیچ خداحافظی




جمعه 17 تیر 1390 - 5:38:32 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 21 تیر 1390   4:21:43 PM

بیراهه رفته بودم آن شب

دستم را گرفته بود و می کشید

زین بعد همه عمرم را

بیراهه خواهم رفت( حسین پناهی)

آخرین مطالب


بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم.


برایت تاسف میخورم


برگرد


معرفت


معرفت


دوستون دارم


حيف


........


واسه من دنیا یکی بود و او نفس من بود....دلیل وجود اشکام همینه نفس من کو؟؟؟؟!!!ء


حسین پناهی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

66223 بازدید

9 بازدید امروز

23 بازدید دیروز

91 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements